بهم گفتی خداحافظ
منم میگم خدا جامی!!
که روی غنچه ی لبهات،بشینه طرح لبخندی...
بهم گفتی خداحافظ
منم میگم خدا جامی!!
بدون جاوید می مونه،نخستین لحظه ی دیدار...
بهم گفتی خداحافظ
منم میگم خدا جامی!!
نخوشا آغوش داغ تو،خوشا ان لحظه های اب...
بهم گفتی خداحافظ
منم میگم خدا خیام!!
نشسته داغ آتیش لبت،رو صفحه ی لبهام...
بهم گفتی خداحافظ
منم میگم خدا جامی!!
امیدوارم نشی هرگز،اسیر تیره فرجامی...
بهم گفتی خداحافظ
منم میگم خدا نیما!!
منم عاشق ترین عاشق،بدون تو تک و تنها...
هر جور میتونی بمون من با تو سازش میکنم
هر بار میگفتم نرو اینبار خواهش میکنم
با زخم تنهاتر شدن محتاج تسکینم نکن
تنهاتر از من نیستی تنها تر از اینم نکن
با گریه های هرشبم دنبال مرحم نیستم
اینبار بشکن بغضمو فکر غرورم نیستم
کی گفته این خواهش منو تو چشم تو کم میکنه
این التماس آخرم خیلی بزرگم میکنه
باور نکن راضی بشم چون دوستت دارم بری
انقدر در رو وا نکن من که نمیزارم بری
یک عمر من پر پر زدم چون درد دوری کم نبود
اینا که میگم یک شب از چیزی که حس کردم نبود
امشب از اولش حسم یجوریه...حالم گرفته بود باید میومدی..
سنگینه حرف تو چشمای آدما...گریم گرفته بود باید میومدی...
من منتظر شدم ساعت گذشته بود...واسه گذشته ها باید میومدی...
تو سر صدای این شهر بدون مرز...آرومو بی صدا باید میومدی...
باید میومدی..
خیلی دلم گرفت تو اون پیاده رو...این بازیا چیه باید میومدی...
دنیامو غم گرفت گُم کردمت تورو...حتی یه ثانیه باید میومدی...
باید میومدی..
بارون و آسمون دلواپست شدن...بی چتر و بی هوا باید میومدی...
ما جز برای هم کاری نمیکنیم...گفتم بهت بیا باید میومدی...
راحت بگم منو ناراحتم نکن...ناراحتم شدی باید میومدی...
تو دلخوری ولی حتی تو اوج این...قهرای بیخودی باید میومدی...
خیلی دلم گرفت تو اون پیاده رو...این بازیا چیه باید میومدی...
دنیامو غم گرفت گُم کردمت تورو...حتی یه ثانیه باید میومدی...
باید میومدی..
تو مهــــــــربونتر از هرکی که دیـــــــــــــــدمی
بودی اگه هنوز شاید مــــــــــــیومدی
شاید میومدی
شاید.
دفه.. اول..
ناراحتت میکنه
دلیل میاره..بعدش معذرت خواهی میکنه
با خودت میگی اشکال نداره بابا تو دوستی ازینا پیش میاد...
دفه دوم اذیتت میکنه، کاری رو ک دوس نداری انجام میده..بهش میگی، بازم دلیل میاره بازم معذرت خواهی میکنه
با خودت میگی آره پشیمونه از کارش، ارزش نداره باهاش بد برخورد کنی..
دفه.. سوم..
یه کاری میکنه بد میخوره تو ذوفت،احساس میکنی سردی
با خودت میگی یکی هست ولی انگاری نیس،بهش میگی من دیگه نمیتونم..
با حرفاش نگهت میداره..دلیل میاره
میبخشیش...ن اینکه اون ب تو نیاز داره..ن..بخاطر اینکه دل شکستن کار درستی نیست..این یه قانونه.
دفه چهارم...ولی..
ن دیگه هیچی جواب نمیده..دیگه فک نمیکنی ک بتونی کاراشو تحمل کنی..
دلیلی لازم نیس.. دیگه لازم نیس بهش تذکر بدی..لازم نیس بهش گوش زد کنی..
لازم نیس واستی تا ازت معذرت خواهی کنه..
شاید اشکال از تو نباشه..حق با اون باشه..ولی مهم نیس..
مهم اینه که دلت دیگه با اون آروم نیس..
ایندفه باید بزاری بری...بدون اینکه دیگه بهش چیزی بگی..
باید قوی باشی...
تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان دخی بارونی و آدرس dokhi-barooni.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.
قالب وبلاگ